سایه ی آبی ناشیانه ای پشت چشمش کشیده با رژ لبی قرمز
مژه های مصنوعی را چطور چسبانده نمیدانم
دختر بچه ای 6 ساله یا بیشتر
مثل تمام دختران هم سن و سالش او هم سراغ لوازم آرایشی مادرش رفته و خواسته خودش را خوشکل کند
پر از ذوق کودکی، پر از لطافت دخترانه
حالا چشم رو هم گذاشته و قرار نیست باز کند
و من بر بالینش خودم را به آب و آتش میزنم تا قلبش یک بار دیگر بزند، نفس بکشد، چشم باز کند
برادر کوچکترش روی تخت کناری غرق خون
امشب برای آخرین بار دست هم را گرفته بودند که از آن آخرین خیابان عبور کنند
که آن پسرک چشم قرمز مست پای رو گاز گذاشت تا آخرین ها را برایشان رقم بزند
و حالا من اینجا نشسته ام با صدای کمانچه ی غمگین خواهرم به سایه ی آبی رنگ چشم دخترک فکر میکنم و اشک میریزم


پ.ن: لحظه ی آخر شیفت لباسهامو عوض کرده بودم و منتظر که شبکار بیاد که کد پیج کردن برای اون دوتا طفل معصوم

 

آخرین ,سایه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین خدمات mtina عکس لباس و روسری حسابداران خبره آذربایجان "نَـــــــــفَـــــسِ عِـــــشــــــــق" معرفی کالا اجناس فوق العاده شکلک کده AJ MOVIE وب سایت چاپی رول آپ